آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

آراد کوچولو

چرا پستای من و لایک نمیکنید ، عشقا

درد و دل کرونایی

سلام عزیزم امروز دقیقا ۸ ماه از روز نحس اعلام کرونا می گذره و کلا رنگ زندگی همه جا عوض شده ، واقعا تو این شرایط زندگی کردن سخته ، دوست نداشتم اینا رو تو وبلاگت بنویسم اما خیلی هم بد نیست این شرایط هم ثبت بشه .  تو خونه درس خوندن واقعا مشکله  نرفتن به جاهای شلوغ واقعا مشکله  ندیدن فامیل دردناکه  از دست دادن عزیزان فاجعست  اما توی این همه سختی فقط تویی که بهم آرامش می دی البته بعد از خدا .  وقتی میبینم برای خوشحال کردن من تمام تلاشت رو می کنی واقعا استرسم از بین می ره .  عاشقانه می خوامت .  فدای تو مامان 
2 آبان 1399

پسرم یلدات مبارک

یلدا یکی از قشنگترین سنت های ایرانیه این شب بلندترین شب ساله ما ایرانی ها معمولا توی این شب انار + هندوانه + انواع میوه+ آجیل میخوریم تو شهرهای مختلف هم رسم ها مختلفه اما مهمترین قسمتش از نظر من فال حافظ هستش خوش بگذره عزیزم همیشه فکر می کردم شب یلدا خیلی طولانیه اما این طور نیست فقط 1 دقیقه بیشتر طول میکشه ....اما اون یک دقیقه اونقد به ادم خوش می گذره که به اندازه 1000 شب طول می کشه ... دوست دارم عزیزم ...... اینم از میزی که برای شب یلدا آماده کردیم  ...
1 دی 1392

دلتنگی آراد

عشقم هر روز بیشتر دلم برات تنگ می شه ...... وقتی صبح ها می ام می بینمت و تو بی تفاوت به من هستی می خواد قلبم از جا در بیاد . ولی عزیزم چاره ای ندارم به جز اینکه این دوری رو تحمل کنم برای آینده خودم و تو و بابا . تا الان هزینه زیاد کردیم و باید از توش یه چیزی در بیاد وگرنه دانشگاه رفتنم بی معنی می شه . از دوری تو رو اوردم به سی......خیلی احمقانست ولی یکم از دردم و تسکین می ده ....امیدوارم بتونم در آینده مادر بهتری برات باشم ... همیشه عشق من می مونی ...اینو یادت نره ...از ته دلم تو رو دوست دارم ...... ...
24 آذر 1392

جدیدترین رفتار آراد در 1 ماه گذشته

با این که تو یک ماه گذشته مریض بودی اما یه خوبی هم داشت و این بود که کلی کارای جدید یاد گرفتی .... 1- یاد گرفتی رو پاهای خودت بایستی که من خبرشو همه جا اعلام کردم اینم عکسی از اون لحظه با شکوه   2- تونستی که البته با کمک من راه بری البته باید یه انگشت من یا هر کس دیگه ای رو بگیری و خودت به تنهایی راه نمی ری ........( ای تنبل ) 3 می تونی چند تا کلمه رو بگی : ای چیه ........این چیه ( بیشترین کلمه ای که می گی تقریبا همه چیزو می خوای بدونی ) دَدَ ----------- کلا بیرون رفتن منظورته تا--------تاب بازی با-----------بالا بیییم -----------بریم اِده ---------بده اییدا----------ایدا ...
19 آذر 1392

درد دوری از آراد

این روزها خیلی از دست خودم عصبانی ام ... عصبانی از اینکه چرا به زور مجبورت نکردم تا شیر خودمو بخوری ؟!!!! شاید اگه مجبورت می کردم الان قوی تر بودی و اینقد زود به زود سرما نمی خوردی ... الان نزدیک به 1 ماهی می شه که سرما خوردی و اون معده کوچیکت پر شده از شربت های مختلف ...... اونقدر سبک شدی که دارم دیوونه می شم .. از اون طرف اطرافیان که اصلا درک نمی کنن که بچه منی نه اونا .... از طرفی از دست خودم عصبانی ام چون اون موقع که باید درس نخوندم تا الان که تو رو دارم ازت لذت ببرم ...کلی از کارای دانشگاه مونده ...مثلا من ترم آخرم و باید پروژه بدم اما تا الان هیچ کاری برای پروژه نکردم ...الکی میام به وبلاگ تو ور می رم تا مث...
19 آذر 1392

شیر خوردن آراد

عزیز دلم می خوام بگم که ، من از اینکه شما شیر منو نخوردی خیلی خیلی ناراحتم ...اما کاری نمی تونستم بکنم اون اولا چون خیلی ضعیف بودی اصلا نمی تونستی شیر بخوری ..گریه می کردی ..منم بخاطر اینکه طاقت دیدن گریه تو نداشتم شیر خودمو تو شیشه بهت می دادم بعد آقا دکتر مهربون برات شیر خشک تجویز کرد .. می خواستم بدونی که درست کردن شیر خشک خیلی مسئولیت می خواد .... این یه لحظه از شیر خوردنته     ...
5 بهمن 1391

درد و دل مادرانه 1

اسلایدشو // سلام به موجود زیبایی که درونم شکل می گیرد ، نمی دانم چه احساسی دارم ، نمی دانم چه احساسی باید داشته باشم . خیلی وقت است که منتظرت هستم . نمیدانم هنوز زود است که احساسی در من شکل بگیرد یا نه ! شاید هم باید همیشه چیزی را لمس کنم تا آن را حس کنم ! .........       سلام به موجود زیبایی که درونم شکل می گیرد ، نمی دانم چه احساسی دارم ، نمی دانم چه احساسی باید داشته باشم . خیلی وقت است که منتظرت هستم . نمیدانم هنوز زود است که احساسی در من شکل بگیرد یا نه ! شاید هم باید همیشه چیزی را لمس کنم تا آن را حس کنم !  امیدورام که از دست من ناراحت نشوی . خیلی خسته ام در این روزها همیشه خوابم می...
10 آذر 1391
1