مسافرت به شمال 1
عزیزم امسال عید برای اولین بار رفتی شمال تا اون همه منظره رو ببینی نمی دونم از این همه زیبایی که دیدی چیزی را به خاطر میاری یا نه اما تا اونجایی که بتونم می نویسم تا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی ، بفهمی که کجا رفتی ..
ساعت 8 حرکت کردیم خواب بودی . وقتی می خوابی خیلی ناز می شی ...بعد که بیدار شدی یکراست جوجه طلایی و گرفتی و با اون بازی کردی
از جاده چالوس رفتیم خوب اونروز یعنی 07/01/1392 جاده نسبتا شلوغ بود و ترافیک داشت بخاطر همین بابا تورو برد پشت فرمون .( البته بابا می دونه نباید توی رانندگی تو رو پشت فرمون ببره امام اونجا خطری نداشت و ما توی ترافیک مونده بودیم )
.......
نزدیکای ساعت 2 بود که رسیدیم مرزن آباد . وایسادیم تا ناهار بخوریم و کمی استراحت کنیم . تو آلاچیق با با خیلی بازی کردی
.
.
.
.
وقتی رسیدیم ویلا بعد از کمی استراحت رفتیم کنار ساحل شما خواب بودی هر چی با شما بازی کردیم بیدار نمی شدی که به خاطر همین اونجا نشستیم تا اینکه بیدار بشی ...وقتی بیدار شدی نمی دونستی کجایی ولی بعدش که فهمیدی یه عالمه آبَ کنارته می خواستی بری توی آب ...
بعدش نشستی روی شنا کلی با شنا بازی کردی البته هوا سرد بود نمی شد که لباساتو در بیارم
ادامه دارد ....