آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

آراد کوچولو

چرا پستای من و لایک نمیکنید ، عشقا

درد و دل مادرانه 1

1391/9/10 20:58
419 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به موجود زیبایی که درونم شکل می گیرد ، نمی دانم چه احساسی دارم ، نمی دانم چه احساسی باید داشته باشم . خیلی وقت است که منتظرت هستم . نمیدانم هنوز زود است که احساسی در من شکل بگیرد یا نه ! شاید هم باید همیشه چیزی را لمس کنم تا آن را حس کنم ! .........

 

 


 

سلام به موجود زیبایی که درونم شکل می گیرد ، نمی دانم چه احساسی دارم ، نمی دانم چه احساسی باید داشته باشم . خیلی وقت است که منتظرت هستم . نمیدانم هنوز زود است که احساسی در من شکل بگیرد یا نه ! شاید هم باید همیشه چیزی را لمس کنم تا آن را حس کنم ! 

امیدورام که از دست من ناراحت نشوی . خیلی خسته ام در این روزها همیشه خوابم می آید ، همیشه خسته ام . الان که بدتر هم شده ام مدام خواب آلوده ام . دلم می خواهد که زودتر به خانه بروم و بخوابم . 

ما داریم خودمان برای ورودت آماده می کنیم البته از الان به تو بگویم ، عزیزم به جایی که می خواهی بیایی هرگز دل نبند ، چون روزی آن را ترک می کنی و تمام عمرت در اضطراب اینکه روزی قرار است بروی می گزرانی . به جایی که الان هستی هم دل نبند چون 8 ماه دیگر هم آنجا را ترک می کنی . 

عزیزم با به دنیا آمدنت به زندگی من و پدرت شادی می بخشی . ما خیلی خوشحال می شویم و بی صبرانه منتظرت هستیم . 

 باید بگویم برایم فرق نمی کند که دختر باشی یا پسر . فقط دوست دارم از من و پدرت بهتر باشی . هرگز خدایت را فراموش نکنی و از او فاصله نگیری چون بازگشت از این فاصله ایجاد شده سختر از آن چیزی است که تو فکر می کنی . 

 عزیزم تنها چیزی که در این دنیا و آن دنیا برایت می ماند خداست . او را دوست بدار چون او نیز تو را دوست می دارد . 

 

از تو خواهش می کنم در هر کجا و در هر زمان خدا را فراموش نکن همیشه به یاد خدا باش تا او نیز به یاد تو باشد . هر زمان که احساس دلتنگی کردی بدان که او همراه توست و یک لحظه هم تو را رها نمی کند . زمانی می رسد که من و درت دیگر نیستیم اما خدا همیشه با توست . 

 برای آرامش خودم و آرامش تو قرآن می خوانم تا آنجا هم یاد او باشی . 

  

 

درد و دل مادرانه 1390/10/17

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)